کد مطلب:2784 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:395

16 - اهل حق و نصیریه
اهل حق ، علی اللهی ، سر سپردگان ، یارسان ، غلات ، نصیریه ، علویان و...نامهایی است برای افداد و گروههایی كه در مورد امام علی علیه السلام راه غلو را پیموده اند و او را به درجه خدایی رسانیده اند و برای خود آداب و رسون خاص وضع كرده اند. برخی از این گروهها حتی درباره رؤ سای خود نیز غلو می كنند. در كشور ایران درباره این گروهها معمولا از اسامی اهل حق و علی اللهی استفاده می شود، گرچه خود آنها ترجیح می دهند كه بر آنان اهل حق اطلاق شود و كلمات علی اللهی و غلات خوشایندشان نیست . در تركیه به این گروه بكتاشی و علوی و در سوریه نصریه و علویان می گویند.

پیروان این مذاهب در كشورهای ایران ، عراق ، تركیه ، آلبانی ، سوریه ، افغانستان و كشورهای آسیای میانه پراكنده شده اند. در ایران اكثر اهل حق در استان كرامنشاه زندگی می كنند هر چند در مناطق دیگر نیز طوایفی از اهل حق وجود دارند.(208)

گروههای مختلف اهل حق ، در آرا و عقاید و آداب و رسوم اختلافات زیادی دارند تا آنجا كه به راحتی نمی توان اهل كوفه را فرقه و مذهبی واحد دانست . برخی از آنان صریحا امام علی علیه السلام را خدا می دانند. برخی دیگر كه شیطان پرست نامیده می شوند، شیطان را تقدیس می كنند و حرامهای الهی را حلال می دانند و مخالف طهارت و عبادتند. همچنین گروهی از اهل حق خود را اهل حق مسلمان و شیعه اثنی عشریه معرفی كرده و سعی می كنند تا عقاید خود را با عقاید امامیه هماهنگ سازند و به شریعت و اعمال و عبادات اسلامی پایبندند.

تاریخ پیدایش و گسترش مذهب اهل حق

درباره تاریخ پیدایش فرقه های اهل حق اختلاف نظر وجود دارد و در این باره مدارك مستندی در دست نیست . در كتابهای قدیمی كه تا قرن پنجم نگاشته شده ، نامی از اهل حق دیده نمی شود. اگر ملاك اهل حق بودن را صرفا غلو درباره امام علی علیه السلام بدانیم در این صورت ، تاریخ پیدایش این فرقه به زمان امام علی علیه السلام می رسد زیرا در زمان آن حضرت ، برخی او را به درجه خدایی رساندند و حضرت با آنها برخورد شدیدی كرد. ما اگر اهل حق را فرقه ای خاص با مجموعه ای از آرا و عقاید كه هم اینك مركز آنها در غرب ایران است بدانیم ، در این صورت تعیین دقیق تاریخ پیدایش آنان ممكن نیست و تنها نقل قولهایی در این باره وجود دارد.

بنا به كتاب نامه سرانجام كه از متون مقدس اهل حق است ، این مسلك از زمانی كه خداوند با ارواح آدمیان به محاوره پرداخته و از آنان بر الوهیت خود اقرار گرفته است (عالم الست یا علم ذر) پی ریزی شده و برنامه آن در هر زمان و عصری جزء اسرار پیامبران بوده و سینه به سینه از سلف به خلف می رسیده است و نیز دنباله همان برنامه ای است كه امام علی علیه السلام به سلمان و عده ای از یاران معدود خود تعلیم داد و سپس در ادوار گونان اسرار این گروه به اشخاص دیگری از قبیل بهلول ، بابا سرهنگ ، بابا نااوس و سلطان اسحاق منتقل شده و آنان نیز به دیگران انتقال دادند.(209)

كتاب شاهنامه حقیقت كه از كتابهای اهل حق به شمار می رود، مؤ سس و پایه گذار اهل حق را نصیر معرفی می كند و او را غلام حضرت علی علیه السلام می داند.(210)

برخی معتقدند این آیین در قرن دوم توسط بهلول ماهی (م . 219 ق .) و یارانش با استفاده از عقاید و آرا و ذخایر معنوی ایران مانند آیین زردشتی ، مانوی و مزدكی و با بهره گیری از دین مبین اسلام و آیین مسیحی و كلیمی و افكار فرقه های غالی پس از اسلام پی ریزی شده است .(211) همچنین گفته شده است كه مسك اهل حق در قرن سوم توسط شاه فضل ولی تاءسیس ‍ شده است .(212)

برخی دیگر بر آن اند كه در قرن چهارم مردی به نام مبارك شاه ملقب به شاه خوشین كه همچون حضرت عیسی علیه السلام متولد از مادری بكر به نام ماما جلاله دانسته می شود، در میان ایلات لر ظهور كرد و آیین حقیقت را در میان مردم شایع كرد. گفته می شود و وعده داد كه پس از رحلتش روحش به جسم شخصی به نام سلطان اسحاق حلول خواهد كرد.(213)

در قرن هشتم (214) سلطان اسحاق (سحاك یا صحاك ) در مناطق كردنشین بین ایران و عراق ظهور كرد. او در قریه برزنجه ناحیه شاره زور بخش حلبچه عراق به دنیا آمد امام پس از مرگ پدرش شیخ عیسی ، به منطقه اورامان ایران مهاجرت كرد. اگر او را مؤ سس فرقه اهل حق ندانیم ، لااقل باید او را بزرگترین مجدد و احیاگر این آیین دانست . او بود كه مذهبی با عقاید و آیین مشخص ابداع كرد و اهل حق را از مناطق مختلف كردنشین دور خویش ‍ جمع كرد و آنها را سازماندهی كرد.(215)

یكی از منابع مهم درباره آیین اهل حق مجموعه رسائلی است كه شامل شش بخش می باشد و مجموعا نامه سرانجام یا كلام سرانجام نامیده می شود. این رسائل توسط سلطان اسحاق و یارانش نگاشته شده است . كتابهای دیگری نیز توسط یاران سلطان نوشته شده و از خود او نیز سرودهای زیادی برجای مانده است .

سلطان اسحاق برای تداوم آیین خود، یارانش را سازماندی كرد. ابتدا یكی از یارانش به نام پیر بنیامین را به سمت پیری و دیگر دوستش به نام داود را به سمت دلیل برگزید. سپس هفت تن از پیروانش را به عنوان هفت خاندان برای رهبری فرقه خویش انتخاب كرد. بدین ترتیب خاندانهای هفتگانه یارسان (مخفف یارستان به معنای یاران حق ) تشكیل شد. این خاندانها عبارت اند از: شاه ابراهیمی ، یادگاری ، خاموشی ، عالی قلندری ، میرسوری ، مصطفائی ، حاجی باویسی . در قرن در قرون یازدهم تا سیزدهم ، چهار خاندان دیگر به نامهای زنوری ، آتش بگی ، شاهیاسی و بابا حیدری تشكیل شد. در نتیجه هم اكنون در آیین پارسان یازده خاندان وجود دارد. به فرزندان هر یك از این خاندانها سید گفته می شود كه وظایف خاصی بر عهده آنان است . سلطان اسحاق گذشته از خاندانها، به منظور سازماندهی اهل حق ، دسته های دیگری نیز ایجاد كرد و برای هر دسته وظایف خاصی تعیین نمود.

آداب و رسوم اهل حق

یكی از آداب اهل حق كه به دستور سلطان رایج گردید، سرسپردگی است . پیروان اهل حق باید یكی از خاندانهای یازده گانه را انتخاب كرده و در آن سرسپرده شوند. برای سرسپردگی مراسم خاصی با حضور پیر و دلیل خاندان اجرا می شود. سرسپردگی به اندازه ای واجب شمرده شده كه خود سلطان اسحاق برای انجام سرسپردگی پیر بنیامین را به پیری و داود را به دلیلی انتخاب كرد و مراسم سرسپردگی را در حضور آنان انجام داد.

از دیگر آدابی كه سلطان اسحاق آن را رای ساخت گرفتن سه روز روزه است . بر هر فرد اهل حق واجب است سه روز از دوازدهم چله بزرگ زمستان تا چهاردهم آن را روزه بگیر و روزه پانزدهم روز عید سلطان و جشن حقیقت است . البته پارسان پس از روز پانزدهم نیز سه روز دیگر را روزه می گیرند.

از دیگر مراسم ابداعی سلطان ، مراسم جمخانه است . گروه یارستان هر هفته باید در محلی جمع شوند و با مراسم خاصی سرگرم عبادت و خواندن اوراد و اذكار گردند. عده حاضر را جم یا جمع و محل اجتماع را جمخانه یا جمخانه گویند وارد شدن به جمخانه مراسم خاصی دارد(216)

در نزد اهل حق به جمخانه رفتن و نیاز دادن و قربانی كردن از مهمترین عبادات به شمار می رود. همان گونه كه روزه ماه رمضان از نظر آنها واجب نیست ، نماز خواندن نیز ضرورتی ندارد و اغلب به جای نماز، نیاز می دهند و معتقدند با نشستن در جمخانه و دادن نیاز، نماز ساقط می شود.

نیاز هدیه ای است كه اهل حق به رئیس خود یا جمخانه تقدیم می كنند. یكی از پیروان مسلك اهل حق در عین حال كه خود را مسلمان و شیعه اثنی عشری می داند، درباره دلیل عدم وجود نماز و روزه می گویند: ((برای چه نماز می خوانیم ، برای اینكه به فكر خدا باشیم و از او تشكر كنیم ، اهل حق در دوره خانقاه تمرین كرده است تا جایی كه همیشه با خدایش است و همیشه با او راز و نیاز می كند و از او تشكر می نماید، دیگر احتیاج نیست كه حالا نماز بخواند.))(217)

در اینجا سخت غفلت شده است كه لازمه عبودیت ، تسلیم خدا بودن و اطاعت از اوست و خدا از بندگانش خواسته است تا در قالب نماز خدا را یاد كنند. چگونه می توان عبادات شرعی را كه خداوند خود خواسته است رها كرده و به اوراد خود ساخته روی آورد و همچنان از عبودیت و بندگی سخن گفت .

به نظر می رسد كه اهل حق مطلب فوق را از برخی از صوفیان كه معتقدند هنگام وصول به حقیقت ، شریعت باطل می گردد، اخذ كرده اند. به طور كلی شباهتهای زیادی میان اهل حق و صوفیان وجود دارد. از جمله این شباهتها جمخانه است كه بی شباهت به خانقاه نیست . همچنین اهل حق همچون صوفیان عموما موهای انبوه و پریشان و شاربهای بلند دارند و این چهره خاص از نشانه های این جماعت است . نقل شده است كه پاره ای از پیروان اهل حق برای اینكه آسیبی به سبیلشان نرسد از كشیدن سیگار خودداری می كنند.(218)

سلطان اسحاق پس از تدویت اصول و قوانین فرقه اهل حق در كنار پل رودخانه سیروان در شمال شرقی ناحیه گوران در نزدیكی مرز ایران و عراق دستور اجرای آنها را داد. این محل پردیور (به زبان كردی یعنی این طرف رودخانه ) خوانده می شود و برای اهل حق مكانی مقدس و محترم می باشد و قبله اهل حق كرند و گوران می باشد.(219)

عقاید اهل حق

همان گونه كه گفته شد، اهل حق درباره امام علی علیه السلام غلو می كنند. بسیاری از آنان امام علی علیه السلام را به مقام الوهیت می رسانند. در شاهنامه حقیقت ، از كتابهای اهل حق ، آمده است :

به دور محمد همان كردگار



شد از جامه مرتضی آشكار



پس از رحلت احمد مصطفی



بر او جانشین گشت آن مرتضی



كه آن مرتضی بود ذات خدا



به تخت بقا گشت فرمانروا(220)



برخی از اهل حق همان اعتقادی كه درباره حضرت علی علیه السلام دارند در مورد برخی بزرگان خود نیز دارند و معتقدند خداوند در جامه های مختلف به میان مردم آمده است : در وهله او در جامه خداوندگار، در مرتبه دوم در جامه علی علیه السلام در مرحله سوم در جامه شاه خوشین ، در مرتبه چهارم در جامه سلطان سحاك ، در مرتبه پنجم در جامه قرمزی (شاه ویس قلی ) در مرتبه ششم در جامه محمد بیك ، در مرتبه هفتم در جامه خان آتش ظاهر شده است .(221)

از دیگر عقاید رایج در میان اهل حق ، مساءله حلول است . حلول به معنای وارد شدن چیزی در غیر خود است و در اصطلاح به معنای حلول ذات خدا در اشیا و افراداست . مساءله حلول مبنای اعتقادی به الوهیت امام علی علیه السلام و برخی از بزرگان اهل حق ، به این معنا كه خداوند در حضرت علی علیه السلام و شاه خوشین و سلطان سحاك و دیگران حلول كرده است .

تناسخ یكی دیگر از عقاید اهل حق است . تناسخ عبارت از داخل شدن روح انسان پس از مرگ در بدن دیگر است . بر این اساس هر انسان متناسب با اعمالی كه در زندگی خویش انجام داده است ، پس از مرگ وارد بدن خاصی كه به منزله لباس جدید اوست می شود. روح نیكوكاران وارد بدن و لباس ثروتمندان ، و روح بدكاران وارد بدن فقرا می شود تا جزای كردار خویش را ببیند. هر انسانی پس از عوض كردن هزار جامه و لباس ، هزار و یكمین جامه خود را كه عبارت از بقا و ابدیت است خواهد پوشید. اهل حق معتقدند ارواح انبیاء در بدن بزرگان آنها وارد شده اند.(222) قبلا دیدیم كه اعتقاد به تناسخ و تقمص در نزد دروزیها هم رایج است . این اعتقاد در همه ادیان هندی و نیز برخی فلسفه های باستان همچون فلسفه فیثاغوری وجود داشته است و احتمالا از ادیان هندی وارد این گونه فرقه ها شده است . ادیان الهی با مساءله تناسخ سخت به مخالفت پرداخته اند. آن را عقیده ای باطل و بی پایه می دانند.

نصیریه و علویون

درباره فرقه نصیریه مطالب مختلف و گاه متعارض بیان شده است . شهرستانی نصیریه را به عنوان فرقه ای كه امامان معصوم را خدا می دانند معرفی می كند.(223) نوبختی از شخصی به نام محمد بن نصیر نمیری نام می بد كه به ده امام از ائمه امامیه معتقد بود اما درباره امام یازدهم ، امام حسن عسكری علیه السلام غلو كرد و او را به درجه ربوبیت رسانید و خود را پیامبر وی می دانست . نمیری به تناسخ نیز اعتقاد داشت و محارم الهی را حلال می دانست . پیروان او نمیریه نام دارند.(224) اشعری و بغدادی از فرقه ای به نام نمیری نام می برند كه معتقدند خداوند در نمیری حلول كرده است .(225)

كسانی كه امروزه در سوریه به عنوان نصیریه و علویون نامیده می شوند (البته خود ترجیح می دهند علویون نامیده شوند) بر آن اند كه از لحاظ تاریخی كلمه نصیریه در قرن ششم رایج شده است ، در حالی كه محمد بن نصیر نمیری حوالی سال 359 ق . یعنی دو قرن زودتر از دنیا رفته است و نمی توان فرقه نصیریه را به محمد بن نصیر نمیری نسبت داد. گذشته از آنكه آنان عقاید منقول از محمد بن نصیر نمیری را نمی پذیرند و معتقدندد او مؤ سس فرقه نمیریه است . البته نوبختی نیز پیروان محمد بن نصیر نمیری را نمیریه نامیده است .

به اعتقاد علویون دلیل اینكه به علویون نصیریه می گویند این است كه علویون مدتی در اثناء جنگهای صلیبی در بین سالهای 448 و 690 ق . به كوههای نصیرة در سوریه پناه آوردند و امویون به جهت تحقیر، آنان را نصیریه می نامیدند و نام نصیریه در همین زمان رایج گردید. اما دلیل اینكه كوههای مذكور نصیرة نامیده شده این است كه جماعتی به اسم نصرة از مدینه این كوهها را فتح كرده و در آنجا سكوت كردند. برخی برآن اند كه نصیریه به این جهت به این نام خوانده می شوند كه آنان از احفاد انصار و از شیعیان علی علیه السلام بودند كه از ظلم و جور حكومت عثمانی به این مناطق پناه آورده اند.(226)

علویون امروزه خود را امامیه و شیعه اثنی عشریه می دانند و اصول دین و عقاید امامیه را قبول دارند و اهل بیت علیه السلام را انسانهای معصوم می دانند و معتقدند غلو درباره ائمه علیه السلام تنها در میان گروهی از علویون ، آن هم به دلیل دوری از علماء رایج شده است . همچنین آنها حلول و تناسخ را رد می كنند و تنها گروه متصوفه آنها همچون متصوفه دیگر فرق به مساءله تجلی معتقدند.(227)

چكیده

1. اهل حق ، علی اللهی ، غلات ، نصیریه و...نامهایی است برای افراد و گروههایی كه در مورد امام علی علیه السلام راه غلو را پیموده و او را به درجه خدایی رسانده اند و برای خود آداب و رسوم خاصی وضع كرده اند.

2. گروههای مختلف اهل حق ، عقاید مختلف دارند. برخی صریحا امام علی را خدا می دانند، برخی شیطان را تقدیس می كنند و مخالف طهارت و عبادتند و برخی عقاید خود را با امامیه هماهنگ می سازند.

3. در مورد نحوه پیدایش فرقه اهل حق اقوال مختلفی گفته شده است . اما نقش محوری سلطان اسحاق در شكل گیری عقاید و آداب این فرقه غیر قابل انكار است . مهمترین منابع و متون این فرقه نام سرانجام است كه مجموعه سخنان و عقاید اوست .

4. یكی از آداب اهل حق كه به دستور سلطان اسحاق رایج شد سر سپردگی به یكی از روز روزه است . مراسم جمخانه ، نیاز دادن و قربانی كردن از دیگر آداب آنهاست . به نظر آنها با این اعمال نماز و دیگر عبادات اسلامی ساقط می شود.

5. برخی از اهل حق همان اعتقادی كه درباره حضرت علی علیه السلام دارند در مورد برخی بزرگان 0خود هم دارند و معتقدند خداوند در جامه های مختلف به میان مردم آمده است كه از جمله آنها جامه علی - شاه خوشین ، سلطان سحاك و...است . آنها به حلول خدا در اشیاء و افراد و همچنین تناسخ قائل اند كه مطابق آن پس از مرگ ، روح افراد وارد بدن دیگران می شوند.

6. درباره فرقه نصیریه مطالب مختلفی گفته شده است . شهرستانی می گوید آنها امامان معصوم را خدا می دانند. نوبختی از محمد بن نصیر نمیرم نام می برد كه به ده امام معتقد بود و درباره امام یازدهم غلو كرد. ولی علوین كه در سوریه هستند لفظ نصیریه را مربوط به قرن ششم می دانند كه با پیروان نمیری تفاوت دارد.

علویون خود را شیعه امامی می دانند و عقاید امامیه را قبول دارند و غلو درباره ائمه در میان برخی علویان را ناشی از جهل آنها و دوری از علما می دانند.

پرسش

1. اهل حق به چه كسانی می گویند و به چه نامهای دیگر خوانده می شوند.

2. اهل حق چه آداب و مراسم و عقاید خاصی دارند؟

3. فرقه نصیریه دارای چه عقایدی است و چه نسبتی با امامیه دارند؟